توضیحات
کتاب اتحادیه ابلهان از جان کندی تول
اندروید _ موبایل _ apk _ PDF _ نسخه کامل _ جاوا _ پی دی اف _ ویندوز _ لپ تاپ_آیفون
لطفا توجه کنید فقط قصد معرفی این رمان را داریم و لینک دانلود موجود نمی باشد
(به علت حق انتشار و عدم داشتن مجوز )
اثری است از جان کندی تول به ترجمه پیمان خاکسار و چاپ نشر چشمه. بنا به قول آنتونی بِرجِس: دابلین بعد از اولیس جیمز جویس تبدیل به جای دیگری شد. نیواورلینز هم بعد از شاهکار کُمدی تول دیگر آن مکان سابق نیست.
جان کندی تول، نویسندهی رمان اتحادیهی ابلهان در سال ۱۹۳۷ در نیواورلینز لوییزیانا به دنیا آمد. مادرش معلم موسیقی بود و پدرش ماشین فروش. جان کندی در سن شانزده سالگی تحت تاثیر نویسندهی مورد علاقهاش، فلنری اوکانر رمانی نوشت به نام انجیل نئون.
در نظرسنجی مشهوری که مجله تایم در سال ۲۰۰۵ انجام داد و از بزرگترین منتقدان و نویسندگان امریکایی خواست تا بهترین کتاب امریکایی ۲۵ سال گذشته را انتخاب کنند، اتحادیهی ابلهان در لیست ۱۰ تایی قرار گرفت و مجسمهی برنزی ایگنیشس جی.رایلی، شخصیت اول رمان، به اندازهی طبیعی جلوِ فروشگاه دی.اچ.هولمز نیواورلینز نصب شده است.
قسمتی از متن کتاب اتحادیه ابلهان :
ایگنیشس تصمیم گرفت به سینما پرایتانیا نرود. فیلمی که نمایش میدادند یک درام سوئدی به شدت تحسین شده بود دربارهی مردی که دارد روحش را از دست میدهد و ایگنیشس علاقهی چندانی به دیدنش نداشت. باید به مدیر سینما به خاطر نمایش چنین اثر ملالآوری تذکر میداد.
قفل در اتاقش را امتحان کرد و با خودش فکر کرد که مادرش کی ممکن است به خانه برگردد. تازگیها تقریبا هر شب بیرون میرفت. اما ایگنیشس در آن لحظه دغدغههای دیگری داشت. کشوِ میزش را باز کرد و به انبوه مقالاتی نگاه کرد که زمانی به امید چاپ شدن در مجلات نوشته بود.
برای مجلات نظری “مشاهدات بوئتیوس” بود و “در دفاع از روزویتا: خطاب به آنانی که میگویند او وجود نداشت”. برای مجلات خانوادگی مرگ رکس و کودکان امید دنیا. در تلاشی برای رخنه در ضمیمهی اقتصادی یکشنبهها هم “چالش سلامت آب”، “خطرات اتومبیلهای هشت سیلندر”، “ریاضت و پرهیز، ایمنترین روش کنترل جمعیت” و “نیواورلینز، شهر رومنس و فرهنگ”. حین زیر و رو کردن دست نوشتههای قدیمی توی این فکر بود که چرا هیچ وقت هیچکدامشان را نفرستاده، چون همهشان به نوبه خود فوقالعاده بودند.
ولی با اینحال یک پروژهی جدید و به شدت تجاری در دست داشت. ایگنیشس با حرکتی سریع تمام مقالات و دفترچههای بیگچیف را روی زمین ریخت. یک کلاسور جلوش گذاشت و با مداد شمعی قرمز به کندی روی جلد زمختش نوشت: یادداشتهای یک پسر شاغل، یا، برخاستن از کاهلی.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.